جوزف بویز و آموزش هنری| بخش اول
نویسنده : پروفسور دکتر کارل پیتر بوشکله | ترجمه : حبیب رضایی
2020
Joseph Beuys and Artistic Education ! | Prof. Dr. Carl Peter Buschkuehle | section 1
اول . آزادی و چالش هنرمند بودن برای زندگی کردن
من از این آگاهی حمایت میکنم که به شکل فزاینده ای راهی دیگری به جز آموزش هنری به انسان وجود ندارد. جوزف بویز
آموزش ، نقشی محوری در اندیشه ی جوزف بویز ، یکی از تاثیرگزارترین هنرمندان قرن بیستم ، دارد .
بویز و وارهول ، اغلب به عنوان دو هنرمند مهم در تعیین مسیر هنر معاصر معرفی می شوند. در حالیکه وارهول ، نقش هنر را در یک جامعه ی مصرفی ِ رسانه زده می کاوید ، بویز ، نقش هنر در دوره ی متریالیسم را مورد بررسی قرار داد. وارهول و بویز ، هر دو ، دو استراتِژی هنری انشعاب پذیر به سمت سرمایه داری را توسعه دادند.
اندی وارهول ، نگرش دوسویه ی آمریکایی ها بین تصدیق و کنایه را بالا و پایین کرد در حالیکه بویز ، نقد رمانتیک را با یک نگرش آلمانی با چشم انداز اتوپیایی ترکیب نمود.
چه انتقادها و دیدگاهایی توسط بویز وارد عالم هنر شد در بین سالهای 1950 تا 1980 میلادی ؟
جوزف بویز ، مفهوم مجسمه سازی اجتماعی را معرفی کرد ، یک بیانیه ی رادیکال ارائه داد که : ” هر کسی یک هنرمند است !” . منظور بویز این نبود که هرکسی یک هنرمند نقاش نابغه یا یک نویسنده یا بازیگر یا موزیسین نابغه است . در عوض او بر اساس درکش از مردم شناسی ، به این نتیجه رسید که هر انسانی یک موجود خلاق است ، صرف نظر از استعداد و توانایی یا حرفه ای بودن و نبودن اش . هر انسانی بر جامعه تاثیرمیگذارد و به عنوان یک عضو کامل ، حتی اگر کسی از مشارکت در جامعه امتناع کند ، میتواند روی روندهای جامعه تاثیر بگذارد.
این رویکرد ، نزدیک یا مشابه دیدگاه ژآن پل سارتر است که میگفت :”انسان آزاد است !” شاید مهم باشد که نبایستی برداشتی بدوی از این جمله ی سارتر داشت . بسیار واضح است که همه ی انسان ها آزاد نیستند و بسیاری از افراد همانگونه که دچار سرکوب سیاسی یا مذهبی هستند ، دچار سرکوب اقتصادی و نابرابری هستند. با این وجود اما ، هر کسی انتخاب مشخصی دارد . آنها ” انتخاب هایی ” دارند ، یک مفهوم مهم در فلسفه ی اگزیستانس سارتر است.
در خلال سالهای اشغال فرانسه در جنگ دوم جهانی ، سارتر وقتی عضوی از مقاومت فرانسه بود، اندیشه اش را توسعه داد . آنجا ، او فهمید که یک سرباز ، با گزاره ی مرگ مواجه خواهد بود اگر دست به نافرمانی بزند ، اما در عین حال هنوز او میتواند انتخاب کند از یک دستور پیروی کند یا نکند . سرباز میتواند فرضا مسئولیت را بپذیرد و از اطاعت سر باز بزند.
….
طرح سارتر از شرایط اولیه ی آزادی ، بر پاسخگویی فردی برای زندگی شخصی و ارزشهای فردی دلالت دارد ، همان طور که برای مشارکت فرد در جامعه و سیاست ، طبق استدلال سارتر ، راهی برای خروج از این آزادی وجود ندارد .
پس زدن ِ توانایی انتخاب ِ آزاد و در عوض ، باقی ماندن بر ایدئولوژی یا بنیادگرایی دینی ، خودش یک انتخاب است. اگر ما حتی از سنت های فرهنگی و آموزشی متاثر باشیم نیز ، ما میتوانیم فک کنیم و برای خودمان دست به انتخاب هایی بزنیم . این تمرکز بر آزادی ، میراث روشنگری در تاریخ اندیشه ی غرب است و این تمرکز ، درگیری هایی را در صحنه ی جهانی ، وقتی که آزادی و سنت های بیشتر اقتدارگرا در برابر هم قرار میگیرند ، شکل می دهد.
“ما محکوم به آزادی هستیم” ، ارزیابی رادیکال تر سارتر از شرایط انسان است . اگر اینگونه است ، هر کسی برای شکل زندگی و انتخابش پاسخگوست. کجا میتوانیم زمین سفتی برای ایستادن روی آن بیابیم .
اگر ما تصمیم بگیریم که پاسخگویی فردی خودمان را انکار نکنیم ، فرار نکنیم به درون مذهب ، سیاست یا مصرف گرایی ، تنها یک راه باقی می ماند و آن تقویت فردیت است. خود به ویژه ظرفیت های آن برای شکل دادن به شکل زندگی بایستی تقویت شود . این است پاسخ به چرایی اینکه : “همه ی انسان ها هنرمندند!” ما خود خالق اعتقاداتمان هستیم و طبیعتن پاسخگو به عواقب اعمال مان . همان گونه که امانوئل کانت بیان می کند : توانایی ما برای اندیشیدن به ما اجازه می دهد خالق باشیم. جرات کنید و از درک خود استفاده کنید!
فهمیدن در عصر روشنگری، به معنای غلبه بر جهل گسترده ی بسیاری از مردم بود که نمیتوانستند بخوانند و طبیعتن زیرِ دست روحانیون و اشراف بودند . همانند بسیاری از متفکران ِ روشنگری ، کانت ، برای تولید شهروندان پاسخگو به لحاظ اخلاقی و سیاسی به نیروی عقل اعتماد می کند.
نویسنده و فیلسوف ، فردریش شیلر ، که معاصر کانت است ، این اعتماد به عقل محض را نقد کرد. او ترسید که یک نگرش اخلاقی یا سیاسی که فقط دنباله رو رهنمودهای عقل باشد میتواند به برتری قوانین محض نسبت به درک در موقعیت ، امتیاز خاص بدهد.
همانطور که یکی از تئوریسین های آموزش زیبایی شناسی در 1795 ، در ” نامه هایی درباره ی تربیت زیبایی شناسی انسان ” میگوید : انسان تنها هنگام بازی ، کاملا انسانی است . “
پایان بخش اول