جوزف بویز و آموزش هنری | بخش سوم
نویسنده : پروفسور دکتر کارل پیتر بوشکله | ترجمه : حبیب رضایی
2020
Joseph Beuys and Artistic Education ! | Prof. Dr. Carl Peter Buschkuehle | section 3
سوم . سوژه ی مرکز گریز پست مدرنیته
یکی از موضوعات اساسی در فرهنگ معاصر ، سوال از هویت است. در این عصر ، هویت شخصی به شکل فزاینده ای در زیر سایه ی بی قدرتی روایت های بزرگ مذهبی ، سنتی و سیاسی که دیگر قدرتِ ساخت پناهگاه متافیزیکی برای شک و تردیدهای شخصی و انتقادها یا درگیری های چندفرهنگی را ندارند، ناپایدار است. در این میان ، سرمایه داری جهانی معاصر ، دو چیز وسوسه انگیز به فرد ارائه می دهد . ثروت مادی و وعده های رسانه های دیجیتال. در این میان یک درصد بسیار اندک از بشریت، فرصت دستیابی به ثروت را دارد که به نوبه خود به اشتیاق به کار یا فشار به ادامه ی کار، دامن می زند.
رسانه ها در این میان اما، سازندگان جدید آرزوها، ارزشها و امیدها هستند. اینکه فرد به چه چیزی مالکیت داشته باشد، برای چه چیزی تلاش کند، چگونه زندگی کند، چه رویاهایی را دنبال کند و … . ماشین رسانه ی حاضر در همه جا، تصاویری از میل تولید میکند که قادر است با ارزشهای سنتی در رقابت باشد.
حتی وقتی رسانه های جمعی ادعای اطلاع رسانی صرف دارند ، مصرف کننده نمی تواند مطمئن باشد ، خواه این اطلاعات متاثر باشند از علایق و گرایش های اقتصادی و سیاسی و خواه ، فرم و محتوایش ، دستکاری زیبایی شناسانه شده باشد.
اما سوژه ، در این میان ، مرکز قابل اتکای خود را ، که گرایش به سنت و روایت های بزرگ بوده است را گم کرده است. با این حال، این مفهوم، اشاره به این واقعیت دارد که امروزه ، مردم با انتخاب های بی شماری مواجهند. رسانه هابا دستکاری ساده ی آرزوها و ادراکات مشتریان خود ، تاثرات عمیق تری پدید می آورند . از نظر جیمسون ، این، فرد را به سمت یک وضعیت شیزوفرنیک سوق می دهد که در آن دیگر نمیتواند ذرات پراکنده ی زندگی اش را به یک مفهوم منسجم از واقعیت و خود متصل کند.
جیمز تشخیص می دهد که فرهنگ احساس در سرمایه داری متاخر، بر سطوح زیبایی شناسی افراد ، چیزها و رویدادها تاکید می کند و بنابراین سبب از بین رفتن لایه های عمیق تر می شود. چیزها ، حتی غذا ، موفق هستند بخاطر دیزاین شان ، تبلیغات بر روی ایجاد یک خیال برای محصولات متمرکز است.
افراد ، ظاهر بیرونی شان را بر اساس فشن و مد ، روند ها و سلبریتی ها تغییبر می دهند. در تبدیل واقعیت به یک سطح پرشور ، نسخه ی اصلی با شبیه سازی تصنعی جایگزین شده است.
جیمسون شبیه سازی را به مثابه چیزی بدون مرجعِ اصلی تعریف می کند. تاریخ مخصوصن با مثال نشان می دهد که چگونه شبیه سازی، سطوح تماشایی و جذاب را در حالی که ابعاد عمیق تر معنا را سرکوب می کند ، ترویج می نماید. او همچنین نشان می دهد که بیشتر مردم در یک جامعه ی پست مدرن ، از طریق تجربیات ، آموزش و پژوهش های شخصی ، چیزی درباره ی تاریخ فرا نمی گیرند ، بلکه آنچه دریافت می کنند از طریق فیلم ها و رمان های تاریخی است .
برای افراد جوان تر ، میتوانیم بازی کامپیوتری را به این لیست اضافه کنیم. بنابراین دانش تاریخی شکل میگیرد با تصاویر تصنعی که اِلمان های تاریخی را به پلات هایی که در درجه ی اول به هدف سرگرمی طراحی شده اند انتقال می دهد. …
اقتصاد جهانی و رسانه ، تولیداتی در درون سرمایه داری چندملیتی دارد ، آنگونه که جیمسون مشاهد میکند ، اینها فاصله ی لازم برای توسعه ی چشم اندازهای مهم را از بین می برد. … از موقعیت های انتقادی فرهنگی به سرعت درآمدزایی می شود . به عنوان مثال ، جنبش پانک ، خیلی سریع از یک جنبش مقاومتی به یک زیبایی شناسی موفق برای موزیک و فشن تغییر جهت داد.
تصاویر رسانه ها و تبلیغات، حوزه های ناخودآگاه ذهن ما را برای تاثیرگذاری بر امیال و فعالیت های غیر عقلی (غیر منطقی) ، هدف می گیرند. حتی طبیعت نیز دیگر یک پناهگاه نیست. در عوض ، طبیعت یک منبع طبیعی است برای تحقیقات علمی برای محصولات صنعتی و یک محیط فانتزی برای دنبال کردن زندگی محلی ، رویاهای رمانتیک و درگیری های ورزشی.
پایان بخش سوم